اوایل نظر براین بود بنی صدر خائن بوده است ولی با مرور زمان نظر گروهی برآن شد که بنی صدر احمقی بود که کمی زیادی بزرگ شده بود. کودن تر از آن بود که خودش بفهمد خیانت میکند. مغرور بود و فکر میکرد همان که خودش میکند صحیح تر است.
امام به او گفتند حب الدنیا راس کل خطیئه. آقای جوادی به میرحسین گفتند ذره ای هوس (+) خطر ساز است.
بنی صدر را مدیریتش میکردند، یعنی مسعود رجوی و دارو دسته اش دور او را گرفته بودند و دائم آمار غلطش میدادند. بنی صدر و اعوان و انصارش دائم به پاسداران حمله میکردند و در عین حال آنها را از بر هم زنندگان تجمعاتشان میدانستند. گمان میکرد هر بچه حزب اللهی که بر علیهش سخن میگوید حکم ماموریتی از سپاه یا حزب جمهوری اسلامی دارد. (+) کتک خوردن حزب اللهی ها از بنی صدر و اعوان و انصارش قصه ای مشهور است. بنی صدر بی هیچ صراطی مستقیم نبود. او با بهانه میدان نداشتن و اینکه مانع کارش میشوند دائم به دنبال امتیاز گیری بود. همین شد که او شد فرمانده کل قوا. امام هر چه کرد که بنی صدر از دایره انقلاب بیرون نرود ولی آدم مغرور فکر میکرد این نشانه بزرگیش است سر انجام بنی صدر فراری شد. آنقدر بد کرد که نمیتوانست دیگر بماند. یک بار دیگر هم گفتم امام سعی میکرد با مدیریت و مدارا بنی صدر را نگهدارد. اما بنی صدر نمیخواست در خط انقلاب بماند. انتظار داشت امام با او هماهنگ شود ونه او با امام.
میر حسین 20 سالی بود که بیشتر تحقیق میکرد. حضور اجتماعی جدی نداشت. بنی صدر هم در فرانسه اینگونه بود بیشتر اوقاتش به مطالعه وانزوا میگذشت. میرحسین خیلی خوب از بی قانونی احمدینژاد انتقاد میکرد. بنی صدر هم، کیش شخصیتی نوشته بود که همه مصداقش را خودش میدانشتند. جناب میر حسین هم این روز ها سخت شبیه فامیلشان بنی صدر شده اند. برخی میر حسین را مدیریتش میکنند.(+) موسوی دائماً دم از خراب کاری این و آن بر علیه خودش میزند.(+) طرفدارنش شهر را به آشوب میکشند، اما انتظار دارند هیچ پاسخی نشنون.د گمان میکنند حق مشروعشان هست به آشوب کشاندن شهر. (+) خودشان جریان مقابل را مقصر آشوب میدانند که چرا بنا بر نظر آنها عمل نمیکنند و در مقابلشان ایستادگی میکنند. یادش بخیر بنی صدر انتظار داشت بهشتی از او طبعیت کند. بنی صدر از شورش ها حمایت میکرد و وایستادگی پاسداران را در مقابل این حرکات را نشانی از تمامیت خواهی، انحصار طلبی و خشونت گرایی نیرو های انقلاب میدانست. میرحسین نیز چنین میکند و حتی با موضعی مرموز از یارانش میخواهد که خود را در معرض خطر قرار ندهند! یارانش حتی به مراکز نظامی حمله میکنند(+) وهنوز حاضر نشده است که از آنان برائت بجوید یا نصیحتشان کند تا از این اعمالشان دست بردارند. (+) گویا در ته دل راضی است. چه جالب تاریخ تکرار میشود. خودش مانند بنی صدر بی محافظ به میان حامیانش میرود که مثلاً من مردمی ام مردم با من مشکلی ندارند ولی دریغ از تحمل به یک مخالف. در گذشته بنی صدر با به شورش کشاندن خیابانها سعی در امتیاز گیری و به زانو در آوردن مخالفینش داشت. حتی برایش مهم نبود این آشوب ها چه صدمه ای به کشور وارد میکند. (+) موسوی نیز چنین میکند و مانند بنی صدر گوشش به هیچ سخنی بدهکار نیست! انگار نه سخن رهبری را میشنود نه شورای نگهبان را قبول دارد (+)نه مستندی از تقلب رو میکند. لازم است ایشان مملکت را بی آبرو کند و دشمنان انقلاب را خندان؛ چرا؟ چون همه چیز آنگونه که این حضرات توهم میکردند پیش نرفت. (+) چطور ممکن است ، 10 ملیون رای جابجا شده باشد! (+) میر حسین هم میداند رای نیاورده، حتی اگر صندوق ها ده بار شمرده شود. او مطمئن است که بهیچ روی به دولت نمیرسد. او به دنبال امتیاز گیریست. زهر چشمی میخواهد بگیرد. او و حامیان کوسه نشان و درنده خویش میخواهند دولت را از پیگیری اموری که شروع کرده باز بدارند. البته این نکته قابل اشاره است که بنی صدر نیز میخواست جریان انقلابی را با همین شورش ها از میدان بیرون کند. موسوی و حامیانش فقط میخواهند ارض اندامی کنند که نکند دستشان بکل از مملکت کوتاه شود. آری تاریخ انقلاب گویا یکبار دیگر در مقطعی فتنه انگیز افتاده، از یک جهت منتظری جدیدی متولد شده و از جهت دیگر بنی صدری تازه بوجود آمده.(+)(+)
آری یکبار دیگر تاریخمان تکرار شده و بنی صدری دیگر ظهور کرده که خودش هم نمیداند به کجا میرود وچه میخواهد. فقط خدمتتان عرض کنم آن روزها که اول انقلاب بود و منافقین بیش از ده هزار نیروی مسلح داشتند نتوانستند کاری بکنند. آن روزها که اوج جنگ بود و منتظری نیمی از نیروهای مسلح را وفادار به خودش میدید نتوانست کاری بکند. امام دوسال با بنی صدر مدارا کرد. امام دو سال با منتظری مدارا کرد. منتظری زمان نکند کاری که رهبر مدارا یش را کنار بگذارد وگرنه کینه های انقلابی که از بنی صدر و رجوی گریخته از وطن به دلمان مانده بر سرشان خراب میکنیم. البته این نکته را نیز بگویم میرحسین خودش انسان چندان بدی نبود ولی اطرافیانش هستند که او را به این منجلاب کشانده اند و بازیش میدهند درست مثل بنی صدر. نکته ای که رهبری نیز به او هشدار دادند که جنسش متفاوت از این حرف هاست. ولی وای به زمانی که او نیز مانند بنی صدر احساس کند چرا رهبری از او پیروی نمیکند. اگر احساس اصلی میر حسین بنی صدر نشان چیز دیگری بود از افرادی مانند فاجعه هاشمی و از حوادث اخیر بشدت برائت میجست، اما او نیز مانند بنی صدر گمان میکند که با این بلوای بپا شده به هدفش میرسد.(+)
خلاص